فرهنگ امروز/ ایوب کریمی؛
آیا داعش تداوم نهضتهای اسلامی است یا تداوم پانعربیسم؟ در نگاه اول، شاید صورتبندی این سؤال عجیب و متناقض به نظر برسد: چطور امکان دارد سازمان یا دولتی که افراطیون بیشماری را، از چچنی و افغانی گرفته تا اروپایی و آمریکایی، به خود جذب کرده، دستور کاری پانعربی داشته باشد؟ اما با نگاهی به ایدئولوژی و استراتژی داعش از منظر نقد ایدئولوژی به نتایجی کاملا متفاوت از آنچه در ابتدا به نظر میرسد، دست مییابیم.
به یاد بیاوریم که در اتحاد شوروی، با وجود شعارهای انترناسیونالیستی که سر داده میشد، این روسها بودند که هژمونی داشتند: زبان روسی بر تمام ملیتهای شوروی تحمیل میشد، نخبگان روس در تمام جمهوریها در پستهای عالی کار میکردند، روسها تلاش میکردند ترکیب جمعیتی جمهوریهای آسیایمرکزی، قفقاز و بالتیک را از طریق اعزام کارمندان و کارگران روس و حتی نسلکشی تغییر دهند، در اروپایشرقی فرهنگ و زبان روسی ترویج میشد و... . به نظر میرسید، به قول اورول، «همه برابر بودند اما برخی برابرتر بودند». درواقع، ایدئولوژی کمونیسم بهعنوان پوششی برای گسترش نفوذ ناسیونالیسم روس عمل میکرد. در برخی مقاطع تاریخی، مانند جنگ جهانی دوم، ناسیونالیسم روس خود را به نحو آشکارتری نشان میداد. حتی استالین که خود گُرجی بود، در جریان جنگ ناچار شد به ناسیونالیسم روس متوسل شود. در اینگونه موارد بود که دُم خروس آشکار میشد. در مقیاسی محدودتر، در ترکیه، زمانی که احزاب سکولار به بنبست رسیدند و نتوانستند ناسیونالیسم ترک را حتی در داخل مرزها به سرانجام برسانند، جریان اسلامگرایی به راه افتاد تا پوششی اسلامی برای ناسیونالیسم ترک فراهم کند. آنچه نئوعثمانیسم یا اردوغانیسم نامیده میشود، درواقع، جنبشی با هسته ناسیونالیستی است اما اهداف توسعهطلبانه خود را در زیر پوششی اسلامی مخفی میکند. درواقع، اسلامگرایی برای ترکها عمق استراتژیک ایجاد میکند.
در مورد ناسیونالیسم عربی نیز میتوان گفت که اسلامگرایی بهمثابه یک ایدئولوژی فراملی، اساسا در خدمت ناسیونالیسم عرب است. جنبش ناسیونالیسم عربی از همان ابتدا ایرانیها و کُردها را بهعنوان «دگر»های هویتی خود معرفی کرد. پانعربها از تقسیم اعراب به کشورهای جداگانه راضی نبودند و در زمان جمال عبدالناصر، تلاشهایی برای ایجاد جمهوری متحده عربی صورت گرفت که به جایی نرسید. صدام نیز زمانی خود را سردمدار پانعربیسم میدانست اما میزان قدرت کشورش و شخصیت مضحکش مانع از دستیابی به موقعیتی مانند ناصر میشد. صدام به جنگ با ایرانیها و نسلکشی کُردها دست یازید تا گامی در راه آرمان پانعربی خود برداشته باشد. شکی وجود ندارد که نظام بعثی یک نظام فاشیستی و بعثیسم نوعی ایدئولوژی فاشیستی است. «میشل عفلق» و «زکی ارسوزی» بهعنوان نظریهپردازان بعث علنا تحتتأثیر نازیها بودند. حال که بعثیسم بهمثابه یک پروژه مدرن شکست خورده است، داعش تلاش میکند که فاشیسم را اینبار با یک روکش مذهبی و در قالب احیای خلافت بازتولید کند تا برای نژادپرستی عربی عمق استراتژیک ایجاد کند و سربازانی را از تمام جهان به خدمت بگیرد. برای کمک به درک فاشیستیبودن داعش میتوان به این ویژگیهای آن اشاره کرد که با ویژگیهای فاشیسم مدرن یکسان است: کیش شخصیت، تقدس دولت، میلیتاریسم، نمایش خشونت عریان، مرگپرستی و تمایل به تخریب و نابودگری، تمایلات سادومازوخیستی در روابط انسانی، نژادپرستی، نسلکشی، پرستش قدرت، استراتژی جنگ همزمان در چندین جبهه به دلیل توهمِ داشتن قدرت، روشنفکرستیزی، ضدیت با اقلیتهای قومی و مذهبی، زنستیزی و محدودکردن نقش زنان به فرزندآوری و خانهداری و... .
«راینهارد کونل» فاشیسم را «مفر جامعه سرمایهداری از بحران» میداند. تحلیل کونل بسیار دقیق و منطقی است اما او این پدیده را در چارچوب یک دولت ملی تحلیل میکند و فاشیسم را مختص جوامع صنعتی پیشرفته میداند، درحالیکه باید آن را در سطح نظام جهانی تحلیل کرد و دایره شمول آن را فراتر از کشورهای صنعتی پیشرفته دانست. نظام جهانی سرمایهداری هر چندوقت یکبار فاشیسم را به اشکال مختلف بازتولید میکند چون دچار بحرانهای اقتصادی ادواری میشود و فاشیسم میتواند موقتا چرخهای اقتصاد سرمایهداری را به حرکت اندازد. نازیسم بعد از بحران بزرگ سال ١٩٢٩ ظهور کرد و جنگ جهانی دوم توانست اقتصاد بحرانزده سرمایهداری را نجات دهد. پدیده داعش نیز بعد از بحران مالی سال ٢٠٠٨ ظهور کرده و با برپایی یک جنگ تروریستی که اکثر کشورهای پیشرفته را درگیر کرده برای رونق اقتصاد جهانی بسیار مفید است! کافی است به فروش میلیاردی اسلحه به کشورهای خاورمیانه و خروج نفت و نیروی انسانی ارزان از آن دقت کنیم تا دریابیم که ظهور داعش چه نعمتی برای اقتصاد بحرانزده است. البته بیان این امر نباید باعث ایجاد توهمات مبتنیبر نظریههای توطئه شود، چون ظهور داعش امری ساختاری و مبتنیبر پویشهای جوامع خاورمیانه عربی در پیوند با جریانهای کلان اقتصاد جهانی است و هیچ ابرقدرتی قادر به تولید تصنعی چنین پدیدهای نیست و اساسا از کنترل دولتها خارج است.
روزنامه شرق
نظرات مخاطبان 0 1
۱۳۹۴-۰۹-۰۹ ۱۸:۴۵نسرین 0 1